سئو در تولید محتوا : 40 نکته و ترفند ضروری
- بازاریابی محتوا, ویژه
- اسفند 3, 1397
استراتژی برندسازی چیست؟ تصور کنید شرکت شما در وضعیتی قرار گرفته که قصد فروش آن را دارید. گاهی نیز حتما برایتان پیش آمده برندی را که برای ساخت آن مدت ها زحمت کشیده اید ناموفق است. چنین وضعیتی با آنچه مد نظرتان بوده کاملا متفاوت است. اما نگران نباشید!
استراتژی برندسازی برنامه ایست که رسیدن به اهداف بلند مدت با یک برند موفق را امکان پذیر می سازد. برندی که خوب تعریف شده و اجرا شود بر تمام جنبه های یک بیزینس تاثیرگذار خواهد بود. به علاوه این موضوع ارتباط مستقیمی با نیازها و احساسات مشتری و محیط های رقابتی خواهد داشت.
در ابتدا بهتر است بزرگترین سوءتفاهم درمورد استراتژی برندسازی را برطرف کنیم: برند شما محصول، لوگو و وبسایت نیست. برند در واقع چیزی فراتر از اینهاست. برند چیزی غیرملموس بوه همان حسی است که برندهای معتبر جهانی را از برندهای پیش پا افتاده جدا می کند. اکثر تولیدکنندگان برندسازی را یک هنر می دانند نه علم. ما در اینجا قصد داریم هفت مورد از مولفه های اصلی در استراتژی برندسازی را بررسی نماییم. استراتژی هایی که به شرکت شما کمک می کند تا همچنان پابرجا باقی بماند.
مرتبط بخوانید: شعارهای تبلیغاتی جذاب
۱_ هدف در استراتژی برندسازی
آلن آدامسون، مدیر شرکت برندسازی و طراحی برند در آمریکا معتقد است که هر برند یک تعهد ایجاد می کند. اما وقتی اعتماد به نفس مشتری پایین و میزان توجه به بودجه بالاست، برند نباید تنها به جداسازی خود از بقیه تعهد داشته باشد. بلکه باید هدفی تعریف شده ایجاد کند.
هنگام تعریف برند خود باید از تعهداتی که برندتان باید بدان پایبند باشد مطلع باشید. ولی پاسخ این پرسش که چرا هرروز از خواب بیدار می شوید و به سر کار می روید ارزشمندتر بوده. به عبارت دیگر، هدف مهم تر است، زیرا به عنوان عاملی که شما را از رقبا متمایز می سازد عمل خواهد کرد.
چگونه می توان برای بیزینس خود هدف تعیین کرد؟ طبق آنچه در سایت استراتژی های مخفی در بیزینس آمده، از دو دیدگاه می توان به هدف نگاه کرد:
کاربردی: این مفهوم بر ارزیابی موفقیت از نقطه نظر دلایل تجاری تمرکز دارد. به عنوان مثال هدف این بیزینس پولسازی است.
مقصودی: این مفهوم بر موفقیت تمرکز دارد، زیرا به توانایی پولسازی و خوب عمل کردن در سطح جهانی مربوط است. گرچه پولسازی در هر بیزینسی اهمیت دارد، اما برندهایی را که فراتر از سود مالی می اندیشند تحسین می کنیم. برندهایی همچون
IKEA.بینش و هدف IKEA به فروش لوازم خانگی محدود نیست، بیشتر بر «بهتر کردن زندگی روزمره مشتریان» تاکید دارد. چنین رویکردی خوشایند مشتریان بالقوه خواهد بود، زیرا تعهد این شرکت در ارزش دهی به مشتریان را نشان می دهد. موضوعی که اهمیت آن از مسئله فروش محصولات فراتر بوده. در اکثر موارد عمدتا پولسازی در اولویت است. البته تنها براساس فرضیه پولسازی عمل کردن به متمایز ساختن برند شما از بقیه کمک نمی کند.
مرتبط بخوانید: 72 تعریف از بازاریابی که هر فردی باید بداند!
۲_ انسجام در استراتژی برندسازی
کلید اصلی رسیدن به انسجام اجتناب از پرداختن به مسائل جانبی بوده. مسائلی که با بیزینستان غیرمرتبط بوده و به ارتقای آن هیچ کمکی نمی کند. تصور کنید عکسی جدید به صفحه فیسبوک اصلی شرکتتان اضافه می کنید. این تصویر برای شرکت شما چه معنایی دارد؟ آیا به شعار اصلی شرکتتان مربوط است؟ یا فقط تصویر جالبی است که باعث سردرگم شدن مخاطبانتان می شود؟
هنگام ساخت پلت فورمی برای شرکتتان باید تمام پیام هایی که روی آن قرار می دهید یکپارچه باشند. نهایتا این استراتژی برندسازی به تشخیص برند شما از سایر برندها کمک کرده و وفاداری مشتریان را تقویت می کند.
شرکت کوکاکولا می تواند مثال خوبی از چنین استراتژی برندسازی موسوم به انسجام باشد. انسجام در این شرکت هریک از اجزای بخش بازاریابی را به شکل کاملا هماهنگ کنار هم قرار داده. نتیجه این موضوع تبدیل شدن شرکت به یکی از شناخته شده ترین برندها در سطح جهانی بوده است.
مثلاً حتی در سطح اکانت های رسانه های اجتماعی این شرکت نیز یکپارچگی و انسجام برند کاملا مشهود است.
اگر می خواهید مشتریان بالقوه تان متوجه غیرمنسجم بودن بخش های مختلف بیزینستان نشوند، می توانید از استایل راهبردی بهره بگیرید. استایل راهبردی می تواند شامل هر چیزی باشد از تن صدا تا ترتیب رنگی و نحوه ارائه خدمات یا محصولات. مطمئنا اختصاص دادن زمانی برای تعریف و توافق بر سر این مسائل به نفع برندتان خواهد بود.
مرتبط بخوانید: چطور یک بیزینس پلن خوب بنویسیم؟
۳_ احساسات در استراتژی برندسازی
مشتریان شما همیشه منطقی فکر نمی کنند. فردی برای خرید موتور هارلی (Harley) هزاران دلار بیشتر می پردازد درحالی که می توانست همان دوچرخه را ارزان تر بخرد. به نظر شما چگونه می توان این رفتار را توضیح داد؟ از نظر استراتژی برندسازی مطمئنا آوایی در گوش وی زمزمه کرده: « یک دوچرخه هارلی بخر.»
اما چرا؟
هارلی دیویدسون مدیر این برند با خلق یک جامعه حول برند خود توانسته از برندسازی به روش احساسی استفاده کند. وی سیستم HOG به معنای گروه مالکان هارلی را راه اندازی کرد. این سامانه مشتریان را با برند خودشان در ارتباط نگه می داشت.
هارلی دیویدسون فرصتی برای مشتریان فراهم کرد که در آن احساس می کردند جزیی از گروهی بزرگتر و منسجم تر هستند. گروهی که فراتر از موتورسواران بوده. به این ترتیب توانسته محصولات خود را به اولویت اول افرادی که قصد خرید موتور دارند، تبدیل کند.
اما چرا؟ بشر میلی درونی به برقراری ارتباط با دیگران دارد. تحقیقات باومیستر و مارک لیدی که دو روانشناس هستند، چنین میل و نیازی را در مجموعه ای با نام « فرضیه های تعلق پذیری» به خوبی توصیف می کند. آنها در این مجموعه اظهار می دارند: «افراد نیازی فطری و روانی به برقراری ارتباط نزدیک با دیگران دارند. چنین پیمان های صمیمانه ای که حاصل روابط نزدیک بوده، بخش مهمی از رفتار انسانی را شکل می دهد.»
حس تعلق پذیری_ نیاز به عشق، عاطفه و بخشی از گروه بودن_ نیز در میانه رتبه بندی ماسلو جای دارد. رتبه بندی که هدف آن طبقه بندی نیازهای بشر بوده.
بنابراین بهتر است راهی پیدا کنید تا ارتباط عمیق تر و احساسی تری با مشتریان خود برقرار کنید. از خود بپرسید آیا به مشتریان آرامش درونی می دهید؟ آیا آنها حس می کنند عضوی از یک خانواده بزرگتر هستند؟ آیا زندگی را برایشان آسانتر می سازید؟ توصیه ما به شما این است که از چنین محرک هایی برای مستحکم تر ساختن روابط و ایجاد وفاداری در مشتریان استفاده کنید.
مرتبط بخوانید: 25 نکته در خصوص تبلیغات محتوایی که باید بدانید!
۴_ انعطاف پذیری در استراتژی برندسازی
در دنیایی مملو از تغییرات سریع شرکت های موجود در بازار باید انعطاف پذیر باشند تا همچنان مطرح باقی بمانند. به علاوه این موضوع ایجاب می کند که خلاقیت به خرج دهید.
شاید این سوال برایتان مطرح شود که «چگونه می توانم هم منسجم و هم انعطاف پذیر باشم؟»
در استراتژی برندسازی هدف از انسجام تعیین استانداردهایی برای برندتان بوده. جالب است بدانید که انعطاف پذیری شما را قادر می سازد اصلاحاتی صورت دهید. اصلاحاتی که باعث ایجاد علاقه به برند شما شده و رویکرد شما را از رقبایتان متمایز می سازد.
کوین بودلمان، رئیس شرکت پیپل دیزاین (People Design) بوده. وی معتقد است: « برنامه های اصلی شرکت باید کاملا منسجم بوده تا قابل شناسایی باشد. از طرفی برای تازه نگه داشتن همه چیز حتی بشر، باید به اندازه کافی تغییر ایجاد کرد.»
برند محصولات بهداشتی اولد اسپایس (Old Spice) می تواند بهترین مثال برای این نوع استراتژی برندسازی باشد. این برند امروزه به یکی از موفق ترین برندها در سراسر جهان تبدیل شده. هرچند امروزه استفاده از محصولات اولد اسپایس به یکی از ملزومات پدران در هر نقطه از جهان تبدیل شده و این برند مشهورترین برند برای مردان در هر سن و سالی محسوب می شود، اما به نظر شما راز این موفقیت در چیست؟ مسلما انعطاف پذیری.
برند اولد اسپایس می دانست برای تضمین جایگاهش در بازار باید کاری انجام دهد. مدیران این شرکت با برند ویدن کندی تیمی تشکیل دادند. هدف این تیم تبدیل کردن محصولات این دو شرکت به پایه و اساس لوازم بهداشتی مردانه بود.
در میان شرکت و وبسایت های جدید، بسته بندی ها و نام های جدید این اولد اسپایس بود که موفق شد. این شرکت با پیشرفت های استراتژیک و ارتقای برند حال حاضر خود توانست توجه نسل جوان را به خود جلب کند. بنابراین اگر تاکتیک های قدیمی تان دیگر کارساز نیست، از تغییر نترسید. اگر این تاکتیک ها در گذشته کارساز بوده، این بدان معنا نیست که لزوما امروز نیز کارساز باشد.
از فرصت استفاده کنید و با روش های جدید و تازه طرفداران بیشتری جذب کنید. به دنبال این باشید که آیا می توان شرکای جدید پیدا کرد؟ آیا می توان به طریقی محصولات را ارتقا داد؟ از جواب این پرسش ها استفاده کنید تا مشتریان بیشتری جذب کنید. حتی می توانید به مشتریان سابقتان دلیل طرفداری از محصولاتتان را یادآوری کنید.
مرتبط بخوانید: دیجیتال مارکتینگ و مواردی که حتما باید بدانید!
۵_ بکارگیری کارمندان در استراتژی برندسازی
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، اگر می خواهید برندتان شناخته شود، باید به استراتژی برندسازی موسوم به انسجام توجه کنید. همانطور که استایل راهبردی می تواند در رسیدن به انسجام کمک کند، خبره بودن کارمندان شما در برقراری ارتباط با مشتریان و معرفی محصولات به دیگران نیز می تواند به همان اندازه مهم باشد.
اگر برند شما در توییتر سرزنده نشان داده شده، ولی مشتری در برخورد حضوری با ترشرویی و یکنواختی مواجه شود. محبوبیت برندتان کمتر شده و برند شما امتیازات خود را از دست خواهد داد.
برای جلوگیری از چنین اموری بهتر است بر رویکرد مورد استفاده توسط سایت فروش اینترنتی کفش زاپوس (Zappos) تمرکز کنید.
اگر تابحال با نمایندگان محصولات بهداشتی زاپوس برخورد داشته اید حتما متوجه منظورم می شوید. این برند به تضمین کیفیت کالای خود کاملا متعهد است. این تعهد نه تنها برند خودش، بلکه تمام برندها را به تعهد اجباری وادشته. براین اساس این برندها باید در تمام معاملات انسانی و دیجیتالی همچنان منسجم باقی بمانند. مسلما این تعهد برای برندها اهمیت پیدا کرد. آنها به تدریج دپارتمان خاصی با نام بینش زاپوس (Zappos Insight) را برای رسیدگی به این موضوع راه اندازی کردند.
برند زاپوس تمام کارمندانش را به ارزش های مرکزی شرکت پایبند نگه می داشت و کمک به بقیه شرکت ها در اجرای رویکردی مشابه به حسن شهرت در ارائه خدمات مفید، معتبر و انسانی مشتری مدارانه رسیده است.
۶_ وفاداری در استراتژی برندسازی
اگر در حال حاضر از مشتریانی بهره مند هستید که شما، شرکتتان و برندتان را دوست دارند، بیکار نشینید. به خاطر چنین عشق و محبت از آنان قدردانی کنید.
این مشتریان تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا درمورد برند شما مطلب بنویسند، آن را به دوستانشان معرفی کنند و به عنوان سفیر برند شما عمل نمایند. ارتقای سطح وفاداری این افراد باعث افزایش مشتری و سودآوری شرکت شما می شود.
گاهی تنها کاری که باید انجام داد تشکر کردن است، گاهی لازم است کارهای دیگری انجام داد. به عنوان مثال برایشان نامه بنویسید، یک کوله پشتی مخصوص برایشان بفرستید یا از آنها بخواهید مطالبی درمورد محصولات شما بنویسند. حتی می توانید این مطالب را روی سایت شرکت قرار دهید (یا همه این کارها را با هم انجام دهید).
مرتبط بخوانید: وظایف مشاور برند حرفه ای چیست؟!
وقتی تعداد مشتریان شرکت نرم افزاری هاب اسپات (Hub Spot) به ۱۵۰۰۰ نفر رسید، مدیران تصمیم گرفتند به شکلی جذاب از مشتریان خود تشکر کنند. آنان ۱۵۰۰۰ توپ پینگ پونگ نارنجی رنگ را از بالکن طبقه چهارم به پایین پرتاب کردند و بادکنک های بزرگی به شکل حروف کلمه «از شما متشکریم» را به هوا فرستادند. هرچند این کار برای بعضی افراد غیرمعمول بود، اما این تصویر حس خوبی را در افرادی که این برند را می شناختند ایجاد کرد.
وفاداری مشتریان بخشی از هر استراتژی برندسازی است، مخصوصا اگر به دنبال جلب حمایت از محصولاتتان باشید. پررنگ تر کردن رابطه مثبت بین شما و مشتریان حال حاضر تان می تواند نمایانگر انتظار مشتریان بالقوه از برند شما باشد.
7- آگاهی از وضعیت رقبا در استراتژی برندسازی
توصیه ما به شما این است که رقابت کردن را چالشی برای بهبود استراتژی شرکتتان و خلق ارزش های والاتر برای برندتان بدانید. شما نیز در همان بیزینسی که رقبایتان هستند فعالیت دارید و به دنبال جذب مشتریان بیشتری هستید، درست است؟ پس حواستان به رقبا باشد.
به عنوان مثالتوجه کنید که در چه اموری موفق هستند؟ در چه چیزهایی شکست خورده اند؟ با توجه به تجارب رقبای خود برند خود را طوری سازمان دهی کنید تا به شرکتی برجسته تبدیل شوید. بهترین مثالی که می توان در رابطه با استفاده از تجارب رقبا برای ارتقای برند زد رستوران های زنجیره ای پیتزا هات (Pizza Hut) است.
مرتبط بخوانید: برندینگ (Branding) یا برندساطی چیست؟
زمانی که فردی عاشق پیتزا در حساب توییتری اش در تقدیر از پیتزا هات نوشت: « از یک لقمه اش هم نمی توان گذشت» آنقدر سریع با حجم کامنت ها از سوی مردم روبرو شد، که شرکت رستورانی پیتزا دومینوز (Dominos) فرصت تقلید از چنین کاری را پیدا نکرد. اگر شرکت دومینوز حواسش به رقبایش باشد، متوجه خواهد شد که در موقعیت مشابه بعدی باید سریعتر عمل کند تا موفق تر باشد.
هرچند هم سطح بودن با استراتژی برندسازی رقبایتان مهم است، اما اگر می خواهید برندتان را ارتقا دهید هرگز به رقبای خود اجازه ندهید اعمال و کنش های تان را به شما دیکته کنند.
درست است که شما محصولاتی مشابه رقبایتان را تولید کرده و به فروش می رسانید، اما راز بقای شما در بیزینس منحصر به فرد بودن است. با تقلید از هر عمل و کنش رقبایتان منحصربهفرد بودنتان را از دست می دهید. برای کسب و کار خود نیازمند تعیین استراتژی برندسازی هستید ، با ما تماس بگیرید. شماره پشتیبانی : 09223896531